ببخش دیرشدمامانی
سلام به پسرنازم شرمندتم که اینقدردیر وبلاگتواپ کردم عزیزم ببخش خیلی سرم شلوغ بود کلاسها امتحانات وفعلاهم عروسک های نمدی که خیلی دوسشون داری وهرچیزی که برات درست میکنم کلی ذوق میکنی همچین مامان هنرمندی داری خب بریم از25ماهگیت بگیم که خیلی وقته چیزی ننوشتم داره کم کم یادم میره وبلاگ نویسی اولین اتفاق این ماه که بد هم بود خوردن شمابه پله بود وزخمی شدن لبت که برای همیشه جاش موند ومن هربارنگاش میکنم اعصابم بهم میریزه وکلی غصه میخورم به موهای ژولیدش نگاه نکنین دوتان لبات تاچندروزورم داشت اینجاهم داری به همهی حیون هات باهم اب مید...