امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

دوستت دارم وروجک

تومرامی فهمی من تورا میخواهم وهمین ساده ترین قصه یک انسان است تومرامی خوانی من توراناب ترین شعرزمان می دانم وتوهم میدانی ...... نفسممممممممممم  تاابددردل من می مانی          امیرعلی عزیزترازجانم 19ماهه شدنت               مبارککککککککککککککککک     دوستت دارم وروجکم   ...
31 فروردين 1392

ازگل پسری بگم

پسرگلم اولین شبی که تنهایی تواتاقت خوابیدی شنبه گذشته بود24وبعدسه شنبه27وبعدشم امشب خوابای خوب ببینی پسرگلم شباتا3و4بیدارم وکاراموانجام میدم ومواظب توهم هستم بعدش می خوابم وصبح ساعت 7میارمت پیش خودم وخیلی هم خوشحالی  وبعدشم یکم باهم می خوابیم امیدوارم این مرحله ام به خوبی بگذره این چندروزکه مراسم بودیم یاپیش خودم بودی یاخونه مادرجون پیش خاله محبوبه(خاله مامانی)که زیاداذیت نشی منم نازنین زهرا  دخترعمورونگه میداشتم که زن عموبه مراسم ومهموناشون برسه (دایی بابای زن عموبود)وشماهم زیادی اذیت نکردی منو وسه شنبه هم دندونت دراومدپسرگلم مبارکت باشه عزیزم بالا کناری 2تای جلوسمت راست واسه این یکی زیاداذیت نکردی خداروشکر امشب که داشتیم...
31 فروردين 1392

هفته دوم وسوم فروردین

این هفته عروسی بودیم ادامه عکس هادرادامه مطلب این هفته عروسی دخترعمه امیرعلی بودیم 17فروردین عروسی بودشب هنابندون واسه امیرعلی عناگذاشتم تاچندروزهروقت میپرسم تودستت چی گذاشتم میگه هنا   خواب بودی وگرنه مگه میذاشتی شب عروسی اونقدرورجه ووورجه کردین بایگانه که دیگه نانداشتین راه برین یگانه هم طبق معمول گریه میکرد       اون بالابازدعوام میکردین ای خدایکی اون میزنه یکی تواخرشم یاگریه است یاخنده مثل الان اینم یگانه خانم وقتی واسه پیام بازرگانی گریه روگذاشت کنار مامانشوکشت اون دوشب این لباسه هست تنش زیپشوبازکرده بودپهن کرده ...
25 فروردين 1392

13به درباتاخیر

اینم از13به در 12فروردین مدل شیرخوردن شمابانی ومیگی که خوشمزس چون شماخیلی ازادباشی منم لباسای عیدتودراوردم تاراحت بازی کنی ومنم حرص نخورم ومدام دنبالت ندوم که لباستوکثیف نکنی وحسابی بادایی علی خوش گذروندی واب بازی کردی   آخرشم این توپه گیرکرد   وتوچه همه میخندیدی بااین کار امیرعلی ومحمدپسرخاله من چه همه خاک بازی کردی ومنم حریفت نبودم امیرعلی ودایی علی بالای ماشین نشستی وبازی ماروتماشامیکردی وبعدیه بستنی روزدی به بدن وقتی اومدیم خونه مامانی بااین قیافه ژولیده اینجاپشت مامانی قایم شدی که همش بهت نگیم بسه دیگه بستنی روبده ...
22 فروردين 1392

واکسن 18ماهگی

دودندون ره آورد10روزاول سال نوهمراه باواکسن بقیه درادامه مطلب امروزمن ومامانی وخاله نرگس شماروبردیم واکسنتوبا10روزتاخیربزنی صبح که خونه مامانی بودیم ازخواب پاشدی همچین مظلوم بودی بمیرم برات اقاهه گفت استینتوبزنم بالا خودتم استین دیگتومیدادی بالانمیدونستی می خوان چیکارکنن اینهمه گریه کردی که من وخاله نرگس هم گریه میکردیم   به نظرشمابه این میگن بچه واکسن زده خوبه گفته زیادراه نره همه مدل آخه اینجاجای نشستنه مامان یکم بشین سرجات اتیش پاره شبم همش میگفتی درد تب کردی تاحالااینهمه بدنت  داغ نشده بودساعت 3بیدارشدی بهانه گرفتی  1ساعتی بیداربودوبامامانی نگهت داشتیم...
10 فروردين 1392

جمعه 9فرودین

ادامه مطلب امروزجمعه رفتیم سرزمین های زعفرونمون خیلی به امیرعلی خوش گذشت حسابی دورزداطراف زمینارو خوب دورمیزدی هاعلف هاروهم میگفتی لللل یعنی گل شهرخالی ازسکنه مورچه ها باسیخ می خواست خرابش کنه خیلی سفت بودنشددیگه شهرپرترافیک رفتیم که قارچ جمع کنیم البته به زبون محلی خودمون بهش میگیم (موری)برخلاف قارچای دیگه اینازیرزمینن وبایدزمینارونگاه کنی هرجابرآمده بودروبکنی زیرش قارچ هست حالابا باتصویرتوضیح میدم حالااطرافشوتمیزمیکنی درش میاری میگن همیشه یک جفت نزدیک اونی که دیدین هست پیداش کنین یافتمش    امیرعلی هم چون ماباسیخ برامدگی هارومی کندیم اونم چوب بدست درتلاش بود  ...
9 فروردين 1392

دالیییییییییییییی (جیزه بیا مامان )نه دالی

بفرماییدادامه مطلب امروزشما18ماهو8روزته یا554روزامروزیادگرفتی بگی باشه وباسه کلمه بله رودرشعرعموزنجیرباف میگی بئه وبه قبل ازعیدونداشتم درشعریه توپ دارم که میگی نداس تاحالابه ترتیب 3شعریادداری ببعی ویه توپ دارم وعموزنجیرباف 3تاعکس از شیطنتات دارم که مدام ازوقتی بخاری خونه ی مامانی (مامان من )خاموشه میری اون پشت وسری قبل درپست لپ توضیحش دادم باراولش بودگیرکرده بود می خواست توپشوبرداره وحالا که میره اون پشت دالی بازی میکنه آخه این جاهم جای بازیه   فدات بشم گلم دالییییییییییییییییییییییی ...
8 فروردين 1392

سفره هفت سین ودومین عید سه نفریمون

ماهی هاروهنوزنذاشتم ازدست این پسره     سفره هفت سین ودومین عید چهارمین روزعیدماهی هاکاملا مستفیظ (درسته)شدن وپوپ روبرسرشون هوارکرد سکه هاهم یک لحظه سرجاشون نمیمونن عکسای تحویل سالمون 3نفری بودنشدبزارم ببینین امیرعلی چه درگیره باسکه ها ...
1 فروردين 1392
1