امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

شیطنت ها

 بیاین بخونین شایدهمدردباشیم   واااااااااااای ازدست توی شیطون بلا بابایی امیرعلی که دیگه رسماداره ازدست شازدش دیونه میشه آخه نه که شوهری حوصله اش درحد منفی ١٠٠میباشدوقتی شما١٠دقیقه باهمین بابایی اینهمه غرمیزنه که حال آدم بهم میخوره که چراکارش مونده به الان که باید اوناباهم تنهاباشن یک قیافه ملتمسانه ای بابایی به خودش میگیره ومیگه بیا بگیرش یامن دیگه نمیتونم واصلاغذانمیخوام درست کنی ووضع بدترمیشه زمانی که مثل امشب بابایی بخوادبه شماغذابده خونه رسماشالی زارمیشودبااین تفاوت که سبزنیست وشالی هابرنج سفیدمیباشند وقیافه شماروکه دیدم برنج وماستی رودیدم که به هرقسمت صورت شمابرخوردکرده بود و١درصدروشماخورده بودین ولباس ه...
23 بهمن 1391

شنبه 21بهمن ادامه لغت نامه

امروزانتخاب واحدکردم 12واحدبرداشتم 10سال دیگه تموم میکنم ازدست امیرعلی بلا دختر..دتر-چتر..تتر-شیر...هام بیشتر خوردنی هارومیگی هام ازوسط دی ماه-ساعترومیگی تاعت-کت ..تت وتمام 30کارت بن بن بن مقدماتی رومیشناسی ولی اسم 6تاشونمیتونه بگی ازیکشنبه میگه ننس ..نرگس و 4روزه میگهاینه یعنی انسیه...وپیتکوودامن ومداد
21 بهمن 1391

سه شنبه ی پرماجرای ما

سلام سه شنبه خونه خاله سهیلاجون(دوست مامانی)بودیم عکساادامه مطلب  امیرعلی هم دوستاشودید همین که گوشی رومیبینن شکلک درمیارن اسم این اقاپسرسیدامیرمهدی هست ١سالو٩ماهشه نگاهای معناداری به هم میکردن که ناشی ازشیطونی بود این گل پسراسمش آقابنیامین هست ١١ماهشه ولی ازهردوتاشون زورش درگرفتن اسباب بازی ها بیشتربود وحالادعوابرسرتوپ گل پسرم همچین مواقعی زیادخودشودرگیر دعوانمیکنه این چهره نشانه کمک خواستنه مهدی همش شماروپس میزدماماماناهم همش سرپامواظب شماییم اینجاهم رفته بودیم سیسمونی نینی نیومده خاله سهیلاروببینیم که شیطنت میکردی ...
21 بهمن 1391

ادامه لغت نامه

بیاین              ادامه مطلب                                  اینجا سلاممممممممممممم جمعه شب پسرم یادگرفت بگه آمدم واناامدم گل پسرباقی کارتای بن بن بن روهم داره یادمیگیره٢٠تارویادداره کت رومیگه تت ودختررومیگه دتروساعت رومیگه تاعت وشیررومیگه ممه وهام که قبلا هم یعنی ٢ماهی میشه به من میگه مامانی هام یعنی غذامیخوام و١ماه میشه که ازدایی جونش یادگرفته میگه ناز ناز ونازهم میکنه وبعد میگه تق آدم قیافش این شکلی م...
20 بهمن 1391

شیطونک من

امیرعلی شیطون بلاااااااااااااروببینین این امیرعلی زلزلس که رفته پشت رخت آویزقایم شده ماهم الکی میگیم امیر علی نیست اونم یه دفعه ای درمیادودالی میکنه  مهرمامانی روبرداشته والفرار              حالاهم میخوادپسش بده اومدبیرون دالیییییییییییییی   توپ بازی توی حیاط خودمون روزسه شنبه اینم روزدوشنبه بالای پشت بوم دیگه باید هرروزببرمت وگرنه واویلاست ا ...
20 بهمن 1391

دوشنبه ای که مهمان داشتم

اینم عکس یگانه دختر عمه ی امیرعلی ومحمدامین نوه ی عمه اش  این آقاپسرمحمدامین هست که مامانش  همکلاسیه دانشگامه آخه با زن داییش که من باشم هم سنه توی این عکس ٣ماهونیمشه واین عکس هم دخترعمه امیرعلیه ٢٢ماهشه ...
20 بهمن 1391

هفته نامه

 عکسهای هفته ای که گذشت رومیزارم ادامه مطلب درضمن لغت نامه گل پسرم هم 80کلمه ایشده به افتخارش امیرعلی شده زلزله 10ریشتری چه کنم چه ذوقی میکنی تواین شن هادیگه اگه نبریمت واویلاست زبونشو من بخورم طناب بازی عسلم همش فکر میکنه می خوام بگیرمش اینطوری نگاه میکنه اگه گفتین امیرعلی می خوادچیکارکنه مدلی که مامانی کامپیوتروروشن میکنه ه امیرعلی طبق معمول هرهفته توی شن ها بامحمدپسر خاله من اینم ازحمومش ساعت 4.30صبح بلندشده بود نمی خوابید هنوزاذان هم نبود بردمت حموم اخه قراربودصبح ببرمت این عکس ازاخر15ماهگیته ...
15 بهمن 1391

روزانه ها

جیگر مامان عادت کرده که اول که بیدار میشیم بیایم اینجاچه کنیم بی خیال تموم شدن حجم باکارتاش مشغوله چندتاشومیگه شب مهمون دارم برم که خیلی کاردارم خواهرشوهرم ودختراشودعوت دارم امشب ...
15 بهمن 1391