گریانه
پسرنازموامروزچشم زدن خونه مامانی بودیم دستت به اینه برید من اینقدر گریه کردم عکسارو فردا میزارم بفرماییدادامه مطلب
نمازموکه خوندم داشتم خداروشکر میکردم که اتفاق بدتری نیفتاد که یهوداشتی مینشستی سرت خورد به پله اینهمه که ما همه مواظبتیم بازم یه اتفاقی میفته اینقدرگریه کردیمن که بس گریه کردم حال نداشتم دادمت به مامانی ونشستم الهی بمیرم همین که چسب زخمو میبینی میگی درد فدات بشه مامانت بعدشم کاسه ازدست مامانی افتادوشکست سومیشم بخیرگذشت بس که ناز میکنی مامان چشت میزننچه روزبدی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی