امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

بازم قندعسل وشیرین زبونیهاش دراخر21ماهگی

1392/3/31 4:37
نویسنده : مامان انسیه
1,505 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام به همه دوستان

چندروزه امیرعلی خیلی بیشترسعی درحرف زدن داره وکلمات روزودتریادمیگیره

کلمه هاش

معصصوم که اسم عمشه واسم دوست من

اعظم که اسم خاله منه واسم دوستم

رضااسم داییشه

بزرگ

تته شد یعنی تموم شد

 اووین یعنی آفرین ویه عالمه اسم

عفان ....عرفان

نندازم هرچی مربوط به فعل انداختن بشه

دیشتنگ وقتی میریم توپهای سقف اتاقشودست میزنیم میگه دیشتنگ

نمیدونم چیه

جان که به کلمه دایی وصلش میکنه میگه دایی دان

نور

هفت وهشت ونه وده ودو

اینم شعرهاوغصه های جدید 

 

قسمت بنفش هارومن میگم قرمزهاروامیرعلی 

حاجی لک لک چی چی خوردی نون  قنی

کجاخوردی (روبلندی)  بالا

مال من کو..نیست مووو

 گربه خورده.....اگه گربروببینم سردمشومیچینم

 

استرس

کلاغه میگه قارقار 

مامانش میگه نه ماریاماماار

باباش میگه (ولش کن) امیرعلی میگه  وششش

چادرسیاه سرش کن ازخونه  کن...بیرونش کن بیرون روهم میگه بیوننیشخند

اسم دوازده امام رو هم میگه 5تاشویادداره بقیه روباهمکاری هم

امام اول ...علیی

امام دوم.. حسن

امام سوم...حسین

امام چهارم...تتاد

 امام پنجم ..ممد

امام ششم...تادق

امام هفتم.. موسی

امام هشتم ...داییقهقههاخه اسم داییش رضاست امروزبزوررضارویادش دادیم که دوباره نگه دایینیشخند

امام نهم...نیی

امام دهم...تیی

امام یازدهم.. حسن

امام دوازدهم ...مهدی

میزاریمش روپامون میدیمش بالامیگیم

امیرعلی چیه اون بالامیگه توتوتوتو(پرنده )چی میخوره ممه ممه به تونمیده نه نه کیشش کن بره میگه تیش تیشخنده

حالاقصه بزبزقندی

میگم یکی بودیکی نبودیک بزبز(قنیـــــــــــ )بود(ته تا)بچه داشت یکی شنگول یکی منگول یکی هم حبه(انوووول)می خواست بره (ددری) واسه بچه هاش (ممه)بیاره بهشون گفت دروواسه کسی بازنکنیناگفتن(باشه)بعداقاگرگه اومدگفت (تق تق تق)منم منم مادرتون (ممه )اوردم واستتون ایناهم گفتن نه تومامان مانیستی (دستو پاتو)نشون بده حالاخودشم نشون مید ه تندتند بعدبقیشویادنداره تاجایی که میادتوخونه می خوادبخورشون امیرعلی میگه(هااام هاااام)اخرشم میگه اتاده مردهنیشخند

من دیگه میخورمش اون موقع تازه بعضی مواقع من واون گرگ وشنگول ومنگول میشیم همدیگرومی خوریموازهم فرارمیکنیم بازی موردعلاقشم الان بدوبدوکه هروقت بگیم پایه است

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان ساتیار
29 خرداد 92 17:06
خدا حفظت کنه امیرعلی جون.. خوشحالم که با شما آشنا شدم.
انسیه
29 خرداد 92 17:08
ممنونم مامان ساتیار
مهسا مامان مرسانا
30 خرداد 92 7:35
شیرین زبون خاله

هزار ماشالله

همش یه طرف اون اما هشتم یک طرف کلی خندیدم


آخرش یادش دادیم بگه رضاهرکی میشنید خندش میگرفت
نگار
30 خرداد 92 9:10
به نظرسنجي دعوتي عزيزم


مرسی عزیزم
نگار
30 خرداد 92 11:24
الهي كه من فداي اين شيرين زبوني هاش بشم . اسم ائمه را چه خوب بلده . البته اسم امام هشتم را از همه خوبتر بلده . وقتي اينو خوندم اينجوري شدم


ماهم همینطور7تاشوخوب بلده بقیه رولبخانی میکنی
نگار
30 خرداد 92 11:25
شما هم تو فاميلتون عرفان دارين ؟ چه نسبتي با اميرعلي جون داره عرفان؟؟؟


پسرعمشه کلاس اوله
هلسا
31 خرداد 92 7:50
سلام انسیه ی عزیزم

خوبی دوست خوب و مهربونم؟ امیر علی نازنین حالش خوب هست؟
دلم براتون تنگ شده امیدوارم که همیشه بهترین خاطرات رو ثبت کنی خوب من


ممنونم که ازاونوردنیاهم بیادمی گلم واومدی پیشم عزیزم
مامان طه
31 خرداد 92 19:33
خدا برات حفظش کنه

خانومی بیا بروزم


ممنونم مامان طه جونی
نگار
1 تیر 92 7:58
كدوم قسمت را كه ميخواهي رنگش عوض بشه اون قسمت را انتخاب كن كه هاي لايت بشه بعد رنگش را عوض كن عزيزم .


بازامتحان میکنم ببینم میشه
نگار
1 تیر 92 8:00
آخه از هيچ كدوم از پرنده ها خوشم نمياد . من از همه پرنده ها و حيوونها و جك و جونورها كلا مي ترسم .



بعضی هاشون خوبن نگارپرندها نازن
مامان پارسا
1 تیر 92 8:18
چه گل پسر شيرين زبوني خدا حفظت كنه عزيزم


ممنونم نظرلطفتونه
نگار
1 تیر 92 8:42
به امير علي مخصوصا پسرعمه اش سلام مخصوص عرفان را برسان


بچشممممممممممم
انسیه
1 تیر 92 12:13
ای جانم چه شیرین زبونی تو پسر... خوش به حاله مامانت


اره انسیه جون ان شالله یدونه شیرین وعسل ونازشوخدابهت میده
مامان رومینا
1 تیر 92 13:38
دیگه حسابی بلبل زبونی میکنی واست مامانش


ازبلبلم عسل تره وطوطی تره شیطونک من فداش میشم وقتی که صحبت میکنه
پرهام ومامانش
2 تیر 92 0:45



واسه پرهام
نگار
2 تیر 92 10:54
سعي ميكنم ببينم مي تونم يه كاري بكنم با بعضي از اين پرنده هايي كه شما ميگي كنار بيام ؟؟؟؟


خداپشت وپناهت
نگار
2 تیر 92 10:58
اين امام هشتم كه اميرعلي گفته همش يادم ميفته اينجوري ميشم


یادگرفته دیگه بچم اینقده مسخرش میکنی
مامان سونیا
2 تیر 92 14:51
برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید

از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید

ولادت امام زمان(ع) مبارک باد


ممنونم وبرشماهم مبارک
زهرامامانه ایلیا جون
2 تیر 92 18:01
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان / که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان

در انتظار تو شام ها گذشت عمر عزیز / نگشت حاصل من غیـر آه مهـدی جان . . .

ولادت امام زمان (عج) مبارک باد



ممنونم زهراجون
مامان بابای الیسا
3 تیر 92 1:59
این پسری دارهدیگه خوردنی میشه و من با این شیرین زبونیش قورتش میدم انیسه جون با اجازه


نوش جون یه نوشابه بالاش بخورهضم شه
دخمـــلی شکلکــــــــــــ
3 تیر 92 14:10
باعث افتخارمنه.....................


لوگوی دخملی شکلک رو اگه مایلید تو تنظیماتتون بزارید ممنون میشم


باشه عزیزم
سارا مامان آرتین
5 تیر 92 12:46
مامان آروین
5 تیر 92 19:55
قربوووووووووووونت کلوچه شیرینم 1000000000000000000000 ماشالله داره این نقل نبات شاخ شمشاد مون


امشب حسابی توجودومادی هاچه خبره
مهسا مامان صدرا جونی
6 تیر 92 14:51
وااااااااااااای من غش کردم واسه زبون شیرین این پسر




اخ که این پسمل چه عسل شده مهسامیخوام غورتش بدم صدراجونمم خوردنی شده


مهسا مامان صدرا جونی
6 تیر 92 14:52
ای جااااااااانم....اتاده مرده.....


بله دیگه اتاده مرده

تازه وقتی میخوادبنشینه میگه بیشیمویعنی من بشینم