امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

ببخش دیرشدمامانی

1392/11/21 3:00
نویسنده : مامان انسیه
2,318 بازدید
اشتراک گذاری

خجالت سلام به پسرنازم

 شرمندتم که اینقدردیر وبلاگتواپ کردم عزیزمخجالت

ببخش خیلی سرم شلوغ بود کلاسها امتحانات وفعلاهم

 عروسک های نمدی که خیلی دوسشون داری وهرچیزی

 که برات درست میکنم کلی ذوق میکنینیشخند

همچین مامان هنرمندی داریزباناز خود راضی

خب بریم از25ماهگیت بگیم که خیلی وقته چیزی ننوشتم

داره کم کم یادم میره وبلاگ نویسی

اولین اتفاق این ماه که بد هم بود خوردن شمابه پله بودناراحت

 وزخمی شدن لبت که برای همیشه جاش موند ومن هربارنگاش

 میکنم اعصابم بهم میریزهعصبانیوکلی غصه میخورمافسوس

 

به موهای ژولیدش نگاه نکنین دوتان زبانلبات تاچندروزورم داشتناراحت 

اوف شده پسرم

اینجاهم داری به همهی حیون هات باهم اب میدی شلوارتم خیس کردی فکرنکنین جیشهنیشخندهنوم لبت ورم داره

.

.

یکی ازدلایلی که کمترپست میزارم چون فسقلی من نمیذاره ازش عکس بگیرم تاگوشیومیبینه فرارمیکنهخنثی

.

.

اینجاهم ازم نون پنیرخواستی که نون سنگک داشتیم ببین چی شدخنده

همچین رفته توحس

 

.

مگه شیطونک میزاری درس بخونم البته اینجا جزوه دوستموگرفته بودم داشتم مشق مینوشتمنیشخند

.

اینجاداری صدای قلب خودتوگوش میدی

.

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

کرمانشـاه گهواره تمـدن/میلاد
22 بهمن 92 14:27
سلام معلم گفت:با دوست جمله بساز.خندیدم!گفتم با دوست دنیا میسازند نه جمله.
مامان انسیه
پاسخ
ممنونم
سجاد
22 بهمن 92 22:01
هزار ماشالله به امیر علیِ نازنین
مامان انسیه
پاسخ
ممنونم بالخره بروزکردم وبلاگو
مامان رومینا
16 اسفند 92 18:56
آخی بلا به دور...وروجکا شیطون شدن ما باید بیشتر مواظبشون باشیم
مامان انسیه
پاسخ
خیلی حرص خورم به خاطرلبش طفلی بچم