تولددوسالگی
امسال یه جشن تولدکوچولوی خودمونی گرفیتم واست
انشالله سال اینده یه تولدتوپ واست میگیرم عزیزم
مهمونامون یه 10نفری بودن که من بهشون نگفته بودم تولده
تابه زحمت نیوفتن فقط میخواستم اونشبودورهم باشیم ولی بازم شرمندمون کردن
مامانی واست یه ماشین گرفت خاله نرگسم یه بلیزوشلواروعموعلی هم یه هواپیماوعمه
ومامان بزرگ هم پول دادن دست همشون دردنکنه
عکسهارومیذارم ادامه مطلب بفرمایید
اون شب خیلی برقلق شدی بودی واذیت میکردینازنین هم اذیتت میکرد
اخه یه دخترم ترس داره مامان
کلابدت میادکسی بهت دست بزنه
تاکیکواوردیم ناخونک زدنها هم شروع شد شماکه پاتم زدی اون تو
نازنین زهرا(دخترعموی امیرعلی)روببین چه خوشحاله
نازنین زهراویگانه دخترعمه
یگانه شوروشوقش ازشماخیلی بیشتربودپی ش پیش کاراروانجام میداد
حالافوت کردن شمع
بعدشم که من کیکوبه نیابت شمابریدمواول هم به خودت دادم که یگانه جون صبرش تموم شدوناخونک زدبه کیکت
اینم کیک تولدت که شمعش زودی شکست