امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

جمعه3خرداد

1392/3/10 7:01
نویسنده : مامان انسیه
3,116 بازدید
اشتراک گذاری

اینم ازسوم خردادکه رفتیم نزدیک باغ خونه مامانی اونجاخیلی بهت خوش گذشت منم فرداش امتحان داشتم ولی خب قولی بودکه بابایی داده بود رفتیم دیگه اونجاتوت هم خوردیم اولین باربودکه توت خوردی شما

ا

 

اینم دایی علی من که رفته بالاشاخه های درختوتکون بده که بریزن پایین خانومابردارنا

اینم بابای مامان من وباباحسن که شماروبلندمیکنن توت بکنی عسلی

ا

ا

اینم شماکه گذاشتیمت وسط درخت

ا

ا

اونجاهرچی که خواستی خاک بازی کردی

ا

داشتی توی جوی اب بازی میکردی دیدم ازاین اهنه ردشدی نگاه کردم دیدم بلع مسیربرگشت هم ازاون زیرحرکت کردی مگه سربازی رفتی مامان جون

ا

ا

ا

 

وبازهم تلاشهای بابایی برای کندن توت

امیر

ا

خوب منتظری توته بیفته ها

ا 

اینم باباجون که داره کارتون جوجه هاتوسوراخ میکنه یکم اکسیژن بگیرن این دوتاجوجه روکه عکسشوبعدامیزارم برات دوست بابای من بود الانم باباباحسنم اشنان رفته بودی واسش شیرین زبونی کرده بودی اسم وفامیل واسم مامان وباباتوگفته بودی پرسیده بودن جوجه میگه مثل همیشه خیلی خوشکل گفتی دیک دیک دیک دیکанимашки که رفته ازمرغداریشون که همونجاست دوتامرغوگوشتی توکارتون کرده اورده داده بهت اونوقت بهش بوس دادی همچین پسرباج گیری داریم ما

اینم هنرهم روستایی های ماست که گوشه ی باغشون سبزی خوردن میکارن علاوه براونی که همیشه توی حیاط خونه های روستاهست ماهم حیاط این خونمون بزرگ باغچه داریم وسبزی بلععععع یه همچین مامان هنرمندیم من

ا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان بابای الیسا
10 خرداد 92 18:47
این پسری ما حسابی بهش خوش گذشته توت که خورده و خاک بازی و زیر میله هم که رد میشه دیگه واسه خودش مردی شده ها عزیزم عکسها خیلی قشنگ بودن و امیدوارم امتحانتم خوب باشه


ممنونم راستی خیلی زودزودمیان پیشمامرسی جبران میکنم
مامان حنانه زهرا
11 خرداد 92 3:18
خوش بحالش منم توت میخوام خوبه نی نی ندارم وگرنه...
واااااااااااااااااااااااااااااااای امیرعلی چقدشیطونی
بذارخاله ببوستت


بیاخاله اینم لپم

نینی داشته باشی که دیگه شوشوروحسابی خرج بندازرودستش
قطره
11 خرداد 92 8:48
عهههههههههههههههههههه
تو کی از مشهد برگشتی


وای میستادی سال دیگه میگفتی
محبوبه مامان الینا
11 خرداد 92 10:09
به به توت خورون


بفرمایید
مرجان مامان آران
11 خرداد 92 10:23
اخي عزيزممممم چه نازه خدا حفظش كنه
اگه دانشگاهت داره تموم ميشه اقدام كن من تا ماه اخر دانشگاه بودم
تاپيكتو تو ني ني سايت ديديممم
مرسي بهمون سر زدي عزيزممم
من لينكتون كردم


ممنونم منم میلینکمت
مامان محمد و ساقی
11 خرداد 92 13:00
سلام
ممنونم که به وبمون اومدید
ماشالله چه پسر نازی هم دارید
توت نوش جون عزیزم
لینک شدی عزیزم


مرسی مامانی منم میلینکمتون
سارا مامان آرتین
11 خرداد 92 16:46
همیشه به گشت و گذار
خوش باشین
عکسها زیبا بودن


منونم چشاتون زیبامیبینه
نگار
12 خرداد 92 10:22
آفرين به اين مامانه هنرمند


هنرمن نیستاباغ یکی ازادمای روتامونه ماتوحیاطمون داریم دلتون بسوزه
نگار
12 خرداد 92 10:23
امير علي جان توتي كه مي خوري نوش جانت . منم توت مي خوام خالــــــــــــه






بفرماااااااااااااااااااخاله جون


باباییم میگم یه تکونم بده درختوواسه خاله نگارم
نگار
12 خرداد 92 10:24
انيسه جون باغ قشنگيه . شما كدوم شهر هستيد ؟ روستا كه گفتي كجاست ؟




مابردسکن خراسان رضوی هستیم روستامونم سیف اباده اسمش مامانم اونجاخونشونه من بردسکن ولی فاصلش تابردسکن 10دقیقه است


شماکجایی نگارجون
نگار
12 خرداد 92 12:40
ما تبريز هستيم . انيسه جون .


چه جالب من فکرکردم تهرانین
نگار
12 خرداد 92 12:43
من اسم بردسكن را نشنيده بودم تا حالا . تلفظش را هم بلد نيستم . من قبل ها زياد رفتم مشهد اما بعد از ازدواج فقط يك بار . جاهاي ديگه خراسان را نميشنام . ببخش . شما تبريز را ديدين ؟


نه منم نیومدم تاحالاتبریز
نگار
12 خرداد 92 12:48
خوش به حالتان . خانه ما آپارتمان هست . حياط نداريم . عرفان ميره تو محوطه با دوستهاش بازي مي كنه . مامانم اينا حياط دارن اما خيلي كوچك. اگه به وب عرفان نگاه كرده باشي عكس تابي را كه بابام برا عرفان تو حياطشون بسته را مي بيني .


اره دیدم خودمونم خونه قبلیمون حیاطش کوچیک بودولی این 4متردر15متره حالاعکساشومیبینی
مامان پارسا
12 خرداد 92 12:58
عزيزم خيلي نازه خدا حفظش كنه براتون ما يك درخت توت توي حياطمون داريم حيف راهي نيست كلي توت براش بفرستم


مرسی همین که گفتین کافیه
مامان سونیا
12 خرداد 92 18:47
به به همیشه به تفریح و ددر خوش بگذره بهت گل پسر قند عسل


ممنونم مامان سونیاجونی
مامان سید عرشیا
12 خرداد 92 23:08
سلام عزیزم.ماشالله چه پسر نازی. دیگه برای خودش مردی شده. انشاله خدا پدرتو بیامرزه و با امام حسین محشور بشه. در ضمن اگر به زیارت آقا امام رضا رفتید من و خانواده ام را فراموش نکن. مرسی که به ما سر زدی.


بروی چشم گلم ممنونم خدااموات شماروهم رحمت کنه
نگار مامان عرفان
13 خرداد 92 9:22
مرسي انيسه جون.
از اينكه اين وبلاگ عرفان باعث شده دوستهاي خوبي مثل شما داشته باشم خوشحالم .


فدات شم نگارجون
مامان رومینا
13 خرداد 92 13:56
همیشه به شادی و تفریحایشالا که همیشه همینطور خوش بگذره


مرسی عزیزم رومینابلاخوب شد
مامان رومینا
13 خرداد 92 13:56
امتحاناتتو خوب دادی؟تموم شدن دیگه؟


نه یکی دیگه مونده
مامان بابای الیسا
13 خرداد 92 22:33
گل پسرییییییییییییی کجایی ؟؟؟
دلمون تنگ شد برات عزیزم
مامانی امتحانات تموم شد؟؟ امیدوارم به خوبی بگذرونی عزیزم


اخراشه دیگه یکی دیگه دارم
سجاد
13 خرداد 92 22:49
دایی جون زیادی توت نخوری هاااااا


اینهمه خوردن خوب شدمریض نشدن درضمن دایی منه نه دایی امیرعلی ولی فرقی نداره امیرعلی عاشقشه
nira
14 خرداد 92 11:23
فکر کنم امیر علی حسابی کیف کرده ،توت خوری ، خاک بازی ،اب بازی ، جوجه بازی.....
امیدوارم همیشه خوش باشین


ممنونم عزیزم
سجاد
14 خرداد 92 11:26
مسابقه ی بی سابقه . . . بدو بیا منتظرم . . . مر30
پرهام ومامانش
14 خرداد 92 23:27
چه جایییییییییییییی ماهم دلمون خواستتتتتتتتت
خوش بحالتون


درخدمتیم
زهرامامانه ایلیا جون
15 خرداد 92 6:27
سلام عزیزم خوبی امیر علی نازنینم خوبه
عزیزم امدم ازت دعوت کنم که به وبلاگم سر بزنی
من شما رو به یه بازی وبلاگی دعوت کردم امیدوارم دوست داشته باشید
خوشحال میشم


ممنونم دوست خوبم همه خوبیم باشه میام مرسی ازدعوتت